شمعی و خوبان همه پروانه ات
کعبه ی دلها، رخ جانانه ات
***
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده، کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید:
یک جام دگر بگیر و من نتوانم