تنهایی ام را با تو قسمت می کنم ، سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من ، عالمی نیست.
{ح.ک » دوست خوبم }
اسیر به دنیا آمدم،
محدود زیستم، عصیان کردم،
دوباره متولد شدم،
باز به خودم برگشتم و در آن بهترین همدمم را یافتم تا تنها نمانم
اما دیگران میپرسند که چرا اسیر تنهایی شده ای.
(ح.ک) >> بهترین دوستم
***
من هیچ کلامی والاتر از سکوت برای گفتگوی با تو نیافتم و می دانم آن را شنیدی.
(ح.ک) >> بهترین دوستم
***
چه رنجیست لذت ها را تنها بردن ،
چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن ،
و چه بد بختیه آزار دهنده ایست تنها خوشبخت بودن .
(ح.ک) >> بهترین دوستم
***
به آسمون خیره میشدم و میخندیدم
چون هیچی ازش نمیفهمیدم
حالا وقتی به آسمون خیره میشم گریم میگیره
در صورتی که بازم هیچی ازش نمیفهمم !